ارباب   /ʌɾbɑb/
  (اَر-باب)
  ا ,     n
  کد خدا، سرکرده یک یا چندین قریه که به عنوان عامل ارتباط دھنده دربین مردم وشعبات مربوط به حاکم محلی فعالیت داشت و معمولاً بر عریضه ھا وسایر اوراق رسمی مھر میکرد (این نظام پس ازانقلاب اسلامی سال 1978 عملاً متروک گردید)۔
headman, chieftain (of a collection of villages) who acts as authorized liason between his villagers and the central or provincial government offices
مترادف ها
ملک
Source:
<Ar.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!