اسپ   /ʌsp/

  (اَسپ)

  ا ,     n

  حصان، حیوان سواری معروف (در ھزاره جات عمدتاً برای سواری و مسابقه نیزه بازی بکار میرود)؛ آن پھلوی بجل که حفره کوچک دارد (ضد اسپ در بجل بازی)۔

horse *side of anklebone which has small and curved cavity

مثال

دُو اَسپ کِه یَکجای شُد، ھَمرنگ نَشُد ھَمخُوی موشه۔

When two horses are put together, their colour won‘t become the same but their habits‘ will. (Proverb Meaning: He who lives with cats will get a taste for mice).

Source:

<Pah.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!