افک اندختو؛ افکدلجی کدو   /ʌfʌk ʌndʌχto; ʌfʌkdʌlʤi kʌdo/

  (اَ-فَک-اَن-دَخ-تو؛ اَ-فَک-دَل-جی)

  ,     caus vb

  باعث خفه نمودن کسی یا حیوانی گردیدن، ریسمان در گردن کسی انداختن (بطوریکه راه تنفس مسدود گردد)۔

cause to strangle

مثال

بِرار خُو ره اَفَکدِلجی کَده قابو کُشتُد۔

He strangled his brother and almost killed him.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!