القه کدو؛ حلقه کدو   /ʌlqʌ kʌdo/
  (اَل-قَه؛ حَل-قَه)
  ف۔م۔ ,     vt
  محاصره کردن، گردگیری نمودن۔
surround, besiege
مترادف ها
گردگیره کدو
مثال
او آلی کَنده نَمِیتَنه، مَردم گِیرد شی ره اَلقه کده۔
He can't escape now because people have surrounded him.
Source:
<Ar.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!