اولیله   /ʌwlʌ/
  (اَو-لَه)
  ا ,     n
  آبله، تاول، آماس آبداری که در اثر ساییدگی یا سوختن بوجود میآید۔
blister
مترادف ها
اوله
مثال
دیغو کلو که پلکوی زده دست شی بیخی آوله زَده۔
There are a lot of blister on peasant's palms due to excessive use of sledge hammer.
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!