اپسقال   /ʌpsʌqɑl/
  (اَپ-سَ-قال)
  اسپقال، استقال
  ص، ا ,     adj, n
  ھشیار، دانا، فھمیده؛ صندید قریه، مرد باتجربه، سخن دان و بزرگسال که به حل و فصل منازعات مردم قریه مبادرت میورزد و از طریق دادن مشوره ھای مقتضی انھا را در امور مختلف رھنمایی میکند (شکل متحول ’آقسقال‘ ترکی یعنی ’ریش سفید‘)۔
white-bearded; elder of a village, headman of a hamlet who guides the residents by providing them with advice on various affairs
مثال
اَپسَقال که کَلو شُد، آغِیل بیرو شُد۔
Too many advisers/elders will destroy the village. (Proverb meaning: Where there are many lords, there is no accord).
Source:
<T. aq saqal
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!