برف بردو   /bʌɾf buɾdo/
  (بَرف-بُر-دو)
  ف۔ل۔ ,     vi
  سرما زدگی، یخ زدگی، (بعلت ماندن در بین برف)؛ زخمیکه در اثر ماندن در بین بَرف بر دستھان و پاھای انسان عارض گردد۔
freeze (parts of one's body), receive frostbites due to exposure to excessive cold
Source:
<Pah. varf
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!