بندیوال   /bʌndiwɑl/
  (بَن-دی-وال)
  ص ,     adj
  معلقه، وابسته به قول وقرار زناشویی، دختری که نامزدش بنا بر کدورت شدیدی نه حاضر به ازدواج باشد ونه او را طلاق بدھد؛ مصروف، مشغول۔
engaged but not married (girl whose fate of matrimony remains undecided as the fiance neither agrees to marry nor give her divorce.); bussy, engaged.
مثال
دُختَرشی بَندِیواله۔
Her daughter is engaged.
Source:
<P.+H.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!