بوتو   /butew/
  (بُو-تِو)
  ص ,     adj
  پندیده، عبوس، آماسیده (از خشم)؛ بسته، خریطهء که پایین اش بسته باشد۔
swollen, enlarged due to internal pressure *sack lower end of which is tied
مثال
اَمِین که امی گبه شِند بُتیو شُده مَند۔
When Amin heard the matter, he became angry.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!