تال   /tɑl/
  (تال)
  ا ,     n
  خِمچه، جگن، ترکه، (شاخچه نازک و باریک بید، ارغوان، چاکه، الترغنه وغیره که در بافتن سبد و وسا یل دیگر بکار میرود)۔
wicker, a pliant twig of willow or osiers, woven together for baskets, etc
مثال
تا نباشه تالِ تَر، راه نَگیره گَو و خَر۔ کَمر بارِیک کَمَرشی تال وُرِی یه چِیمای شی گُرگ قدِ مال وُرِی یه
Untill there is no twig (for whipping), donkey and cow won't move on the path. (Proverb meaning: It is force that makes idle man work).
Source:
<?
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!