تخمی   /tuχmi/

  (تُخ-می)

  ص ,     adj

  از نسل خوب (در مورد حیوانات)۔

from a good stock (donkey only)

مثال

او یک خر تخمی از شار خریده۔

He has bought a good stock donkey from city.

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!