ترسپاره شدو   /tʌɾs pɑɾʌ ʃudo/
  (تَرس-پا-رَه)
  ف۔ل۔ ,     vi
  ناگھان به گریه افتادن (موقعی که کسی نتواند دیگر خود را کنترول کند)۔
burst into tears
مثال
مَرگ آته خوره که شِیند تَرسپاره شُد۔
When heard of his father's death, he burst into tears.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!