تن ددو   /tʌn dʌdo/
  (تَن)
  ف۔ل۔ ,     vi
  تن دردادن، حاضر برای انجام کاری شدن، قبول نمودن، موافقه کردن۔
consent, acquiesce
مثال
او دَ کار تَن دده۔
He has agreed to work now.
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!