جلقی خوردو   /ʤʌlqi χoɾdo/
  (جَل-قی)
  ف۔ل۔ ,     vi
  بحرکت افتادن، جنبش کردن به پس و پیش (مثلاً آب پس از تکان خوردن شدید ظرف آن)۔
move, stir (to and fro as the current of water); spill
Source:
<?
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!