جک زدو   /ʤʌk zʌdo/
  (جَک)
  ف۔ل۔ ,     vi
  تکان دادن، جنباندن کوزه پر از ماست برای بدست آوردن مسکه؛ در برابری یک نفری زور مند به زانو در آمدن و تسلیم شدن و اظهار ندامت کردن و تذلل نمودن، اظھار بیزاری نمودن از باز گشت بعمل گذشته۔
shake a large earthen pitcher vigorously for making butter; submit oneself to a person who is more powerful in repentance and remorse, expressing that one does not want to return to a previous bad action
مثال
بَخُدا دِیگه نَمُونُم، سر خُو دَ جَک مِیزنُم۔
By God, I won't do it again! [if I do it again] I'll hit my head against a pitcher.
Source:
<E.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!