جگلجگل شدو   /ʤʌgul ʤʌgul ʃudo/
  (جَ-گُل-جَ-گُل)
  ف۔ل۔ ,     vi
  خورد شدن به قطعات بسیار کوچک (مثل شیشه یی که بر سنگ فرو افتد و بشکند)۔
break into small in pieces (e.g. glass falling on a hard surface)
مثال
پیله تا اُفتد دَ بَلے سَنگ جَگُلجَگُل شُد۔
The cup fell down on the stone and broke into small pieces.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!