خستهجیل   /χʌstʌʤel/

  (خَس-ته-جیل)

  ,     n

  مغز ھسته زردآلو یا بادام که ھمچون دانه ھای تسبیح به تار کشیده باشند (معمولاً در ھزاره جات یکی از اقلام اھدایی زنان راتشکیل میدھد)۔

string with a number of apricot kernels or almonds threaded together (which is often made a gift to/by women in Hazarajat)

مثال

خوار مخصوص بلدے بِرار خُو دَ کابُل یک خوب خَسته جیل رَیی کدد۔

The sister had sent a string of apricot kernels to her brother at Kabul as a special gift.

Source:

<P. hasta+ H. jayl




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!