خنده شدو   /χondʌ/
  ( خُن-دَ)
  خُونده
  ف۔م۔ ,     vt
  تصاحب شدن، خود را مالک چیزی پنداشتن؛ بعهده گرفتن (انجام دادن وظیفه)۔
promise * to declear that one will do a task or take the responsibility; take possession of some thing, the act of owning
مثال
از اَسپ دَو، از خنده جَو۔
If horse runs its share of barley will be increased. (Proverb meaning: Man is the fortune maker of himself).
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!