خور   /χoɾ/

  (خور)

  ا ,     n

  پسوندی است بمعنی نوشنده و خورنده (مانند: شیرخور، رشوت خور، قسم خور، الخ)۔

drinker, eater - used as suffix of certain nouns or adjectives - the combined noun sometimes (though not always) denotes excessiveness in an area of consumption or use

Source:

<P. khwar

خور   /χoɾ/

  (خور)

  ا ,     n

  سوراخ یا شکاف باریکی که دانه ھای غله از درون آن بداخل سنگ آسیاب فرو ریزد؛ زاج، مواد نمکین که برای دباغی کردن پوست خام حیوانات بکار میرود؛ جای دباغی پوست و چرم سازی؛ طبیعت، مزاج، خوی و خاصیت۔

hopper, conical tube through which grain flows in measured amount to the grinding-stone of a water-mill; alum, mineral salt used for tanning rawhides; tannery, place where skins are tanned; (fig.) disposition, temparement, habit

مثال

او دَ خور تو موفامه۔ پوستاره خوب خور ندده۔

He knows your dispostion (siad in threat) They havn't tanned the skins well.

Source:

<?




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!