خویش   /χeʃ/

  (خِش)

  خِش

  ا ,     n

  وابسته، اقارب، سرکرده مذکر دو خانواده که از طریق زناشویی پسران و دختران شان باھم رابطه خویشاوندی بر قرار کرده باشند؛ پدر داماد یا عروس؛ این واژه برای مخاطب ساختن آنان نیز گفته میشود۔

relative, kin, male heads of two families related through marriage of their children; father of one's son-in-law or daughter-in-law (also a term of address)

مثال

اول خویش باز دَرویش۔

Help relative first then other poor people. (Proverb meaning: It more important to help our poor relative than other poor people).

Source:

<Pah. khvaysh




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!