خیجه   /χiʤʌ/
  (خی-جَه)
  ا ,     n
  گرد و خاشاکی از جارو کردن روی خانه جمع شود؛ توده آشغال و زباله مختلفی که باخاک نرم آمیخته است۔
dust and dirt (as swept by a broom from the house floor); heap of rubbish or refuse mixed with dry earth (on which a donkey fondly rolls about)
مترادف ها
خنجرو
مثال
باجه که باجه ره بِنگرنه خوش شِی میه، خر که خِیجه ره بِنگَره خوش شی میه۔
Baja (wife‘s sister‘s husband) takes delight in seeing his baja as a donkey in descrying a rubbish heap. (Proverb meaning: Like attracts like).
Source:
<?
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!