داغ   /dɑʁ/
  (داغ)
  ا ,     n
  حرمان، آرمان، آروزو؛ لکه، نشانی؛ سوگ، غم؛ سوزاندن نقطهء از بدن شخص بیمار (بمنظور درمان)۔
wish, desire; sign, mark; omen; burning cure (a glowing stick, herb, or other thing is pressed on a part of the body, which is believed to bring healing to some specific ailment or sickness)
مثال
داغ بَلے دارِی شُد۔
It became a burn on the saddle sore. (Proverb meaning: Aggravating one‘s trouble).
Source:
<M. dag
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!