دایه   /dɑjʌ/
  (دا-یَه)
  ا ,     n
  زن قابله؛ زن شیر ده؛ نام دیگر ولسوالی اجِرستان (ھزاره ھای که در دوران عبدالرّحمٰن از ازین سرزمین (دایه) کوچ داده شده بود را نیز قوم دایه و دای فولاد گویند)۔
midwife; wet nurse; another name of Ajiristan and the name of Hazara tribe forced to leave this region by Abdurahman
مثال
دایه که کَلو شُد سَرِ باچه کیل مےیه۔
When there are too many midwives, the baby‘s head will come out crooked. (Proverb meaning: Too many midwives will twist the baby‘s head).
Source:
<Pah. daayak
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!