دست بند کدو   /dist bʌnd kʌdo/
  (دِست-بَند)
  ا ,     n
  پیمان نامزدی کسی را بستن، دختری را بعنوان زن آینده برای پسری خواستگاری کردن۔
engage oneself to be married
مثال
مو قَصد دَری که دِستِ باچِه خُو ره بَخَیر دَ کُدَم جَی بند کِنی۔
We wish to have our son become enganged with someone's daughter.
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!