دل سوختو   /dilsoχto/
  (دِل-سوخ-تو)
  ف۔م۔ ,     vt
  ترحم آوردن، بحال کسی رحم کردن، احساس ھمدردی پیدا نمودن۔
pity, feel sympathy
مثال
اگه دِل بُسُوزه از چِیمِ کور آودیده موره۔
Tears even run out of blind eyes, if one is really concerned. (Proverb meaning: He that complies against his will, is of his own opinion still).
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!