دولت   /dʌwlʌt/

  (دَو-لَت)

  ا ,     n

  حکومت، تنظیمی یک منطقه مشخص را کنترول کند؛ ثروت، سرمایه، دارایی۔

wealth, riches, possessions *government, organization which rule over a country

مثال

دولَت از کِݖ کِݖ و بِرار اَز خوشاَمَد نَموشه۔

One cannot find brotherly relation and wealth by fawning. (Proverb meaning: One side relation and friedship will not last long).

Source:

<Ar.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!