رسم   /ɾʌsm/
  (رَسم)
  ا ,     n
  رواج، عنعنه، روش زندگی، عرف؛ نقاشی، تصویرکشی (به عنوان یک مضمون درسی در مکتب)۔
custom, tradition; usage; drawing, drafting (as a subject in education)
Source:
<Ar.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!