زبل   /zubl/
  (زُبل)
  ص ,     adj
  ظلم، فشار، عذاب، زجر، ستم، اجحاف، بار سنگین بر دوش کسی یا پشت حیوانی گذاشتن۔
pressured, tormented, annoyed, oppressed, overloaded
مثال
خَر بیچاره اِمروز غَدر زُبل شُد۔ دَ بَلے ازون غدر زُبل نکو۔
The poor donkey was rather over-loaded today. Don't be cruel to them.
Source:
<Ar. Zulm?
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!