زبو کدو   /zibo kʌdo/
  (زِ-بو)
  زبان کدو
  ف۔ل۔ ,     vi
  قول دادن، وعده نمودن؛ بلبل زبانی نمودن، حکم حاکم یا شخص بزرگ خانواده را رد نمودن، بحث و جنجال کردن برای سرباز زدن از وظیفه؛ قابل به سخن گفتن شدن (نوزاد)۔
promise; argue (to disobey); start saying (a baby)
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!