سرخورده   /sʌɾχoɾdʌ/

  (سَر-خور-دَه)

  ص ,     adj

  جوانمرگ (بکسی در مقام نفرین و تنبه گفته میشود)۔

cursed (lit. 'may his head be eaten', fig. 'may he die in his youth')

مثال

ای بچکیچای سرخورده ره کس مانی نَمِیتَنه۔

These cursed kids - no one can stop them.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!