سوختو   /soχto/
  (سوخ-تو)
  ف۔ل۔ ,     vi
  سوختن، آتش گرفتن؛ ساقط شدن، بیرون گشتن (بعلت ارتکاب اشتباه از روند مسابقه)۔
burn, to catch fire; foul out, to be sent out of game
مثال
پیشِ باد چِراغ نَموسوزه۔
A lamp won't be keept on while wind blows. (Proverb meaning: Poor man's reason is never heard).
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!