سیدو   /sʌjdo/

  (سَی-دو)

  ف۔م۔ ,     vt

  ساییدن، سودن، آرد کردن، تبدیل به گرد نمودن۔

pulverize, grind, triturate

مثال

آبِه خادِم نَمَک میسیه۔

Khadim's mother is powdering salt.

Source:

<Pah. sootan




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!