شخ   /ʃʌχ/
  (شَخ)
  ص ,     adj
  سخت، جامد (اجسام)؛ زمین سنگلاخ و ناھموار؛ شاق و مشکل۔
solid; hard; tough (objects); rugged , difficult (places); anything full of problems or obstacles
مترادف ها
سخت
مثال
بَعض جایای دَیزنگی غدر شخه۔ گوشت غدر پُخته کدے، مگم تا ھنُوز شَخه۔
Some places of Dai Zangi are very rugged . I cooked the meat for quite a long time, but it is still tough.
Source:
<P.
شخ   /ʃʌχ/
  (شَخ)
  ا ,     n
  قسمت بالایی، نوک، قله، بلند ترین نقطه کوه۔
top, summit (of a mountain)
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!