شرمگی   /ʃʌɾmgi/
  (شَرم-گِی)
  ص ,     adj
  باشرم، محجوب، کمرو، حیادار (دختر و زن جوان)۔
shy, of modest character (said of girls and women)
مثال
دُخترونِ زوار خوب شرمگی استه۔
The daughters of Zawar are very shy.
Source:
<P. sharmgeen
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!