شور 3   /ʃoɾ/
  (شور)
  ص ,     adj
  نمکین، خاک یا مایعی که نمک داشته باشد، خاک نمکین که در پیش بز و گوسفند برای لیسیدن مینھند؛ نمکدار، خوراکی که بیش از حد معمول نمک داشته باشد۔
salty soil put before the sheep and goats to lick; saline, briny, brackish (water)
مثال
مالِ دُنیا آوی شور استه۔
The wealth of this world is like salty water. (Proverb meaning: The more a man has, the more he wants).
Source:
<Av. khshr
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!