علاج دشتو   /ilɑʤ dʌʃto/

  (اِ-لاج)

  ف۔ل۔ ,     vi

  چاره داشتن، دارای راه حل بودن۔

have a remedy or solution (said of a problem)

مثال

مَرگ عِلاج نَدره۔

There is no treatment for death. (Proverb meaning: There is no medicine against death).

Source:

<Ar.+P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!