قالب   /qɑlib/

  (قا-لِب)

  ا ,     n

  ظرفی که درآن فلز یا پلاستیک گداخته را میاندازند تا بهشکل و اندازه آن درآید؛ قطعه چوبی که به درون کفش میگذارند۔

matrix, mould; piece of wood insered into a shoe for giving the proper shape

Source:

<Ar.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!