قلوخ   /quluχ/

  (قُ-لُوخ)

  ا ,     n

  کلوخ، قطعه سختی از خاک خشکیده۔

clod, lump or chunk of soil or clay

مثال

قلوخ دَ مینِه آو بیلو تیرشو! ازقُلوُخ آتِش پَرِید۔

Do not help him effectively, just show a superficial gesture of cooperation. Spark came out of a clod. (Proverb meaning: a blind person may sometimes hit the target).

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!