قیغ   /qiʁ/
  (قِیغ)
  ا ,     n
  لبه دامن و کلاه، شیرازه و قیطانی که دورادور نمد دوخته میشود۔
hem of a garment
Source:
<M. kig
قیغ   /qiʁ/
  (قِیغ)
  ا ,     n
  فضلهء بز و گوسفند که در روی طویله بماند و سخت شود؛ قشر نازک چرگین روی لبھا (طوری که در بحبوحه خستگی مفرط یا بیماری شدید بر روی لبان انسان شکل میگیرد)۔
thin coat of dirt (which appears on the lips of a very tired or sick person)
Source:
<M. kig
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!