مشک   /mʌʃk/

  (مَشک)

  ا ,     n

  ظرف چرمی کلان، پوست کامل بز یا گوساله یک ساله که برای تکان دادن ماست جھت گرفتن مسکه و نگھداری دوغ دوخته میشود؛ در کابل برای انتقال دادن آب به ذریعه سقایان نیز استعمال میگردد۔

leather bag, the skin of a goat or one year old calf sown up and used for churning and preserving buttermilk; container used in Kabul by the water carriers for hauling water

Source:

<Pah. mashk




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!