ناعلاج   /nɑʔilɑʤ/
  (نا- عِ-لاج)
  ص ,     adj
  مجبور، ناگزیر، ناچار۔
forced, compelled, constrained
مثال
او ناعِلاج از خانِه خُو دُوتا کد۔
He was compelled to run away from his home.
Source:
<P.+Ar.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!