ناچار   /nɑʧɑɾ/
  (نا-چار)
  ص، ق ,     adj, adv
  مجبور، ناگزیر؛ مجبوراً، از روی ناگزیری، بنابر ناعلاجی؛ بیچاره، درمانده، بینوا۔
compelled, without choice; under compulsion
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!