نیمچه   /nimʧʌ/
  (نِیم-چه)
  ص ,     adj
  کم و بیش، نیمه، آنچه که کامل نباشد۔
half (amount), about or approx. half (of the whole amount)
مثال
بچِه قاسِم نِیمچه ورنا شده۔ نیمچه مُلا خَطرِ ایمان، نیمچه داکتر خَطَرِ جان۔
Qasim's son is almost mature. Half a Mullah is a hazard for the faith, half a doctor is a hazard for one‘s life. (Proverb meaning: A little learning is a dangerous thing).
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!