کاردی زدو   /kɑɾdi zʌdo/

  (کار-دِی)

  ا ,     n

  برپشت بدن خود زدن باکارد ھای خوردی که به زنجیرھای باریک متصل است ( ھزاره ھای شیعه درکویته معمولاًھنگام راھپیمایی در روز عاشورا بدین ترتیب ازشھادت امام حسین درکربلا عزاداری می کنند)۔

flagellate one's back with small sharp blades attached to chains at the end of a stick (a practice which is done by Hazara Shi'as in Quetta while participating in the procession of Ashura to mourn Imam Hussain's martyrdom at Karbala)

Source:

<Pah. kaart




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!