کشته   /kiʃtʌ/

  (کِش-تَه)

  کیشته

  ا ,     n

  زردالوی خشک شده (بدون ھسته)۔

dried apricot without stones

Source:

<P.

کشته   /kuʃtʌ/

  (کُش-تَه)

  کوشته

  ص، پس ,     adj, suff

  مقتول، قتیل، کشته شده (لفظاً)؛ مشھد، مقتل، کشتنگاه یک مرد ھزاره بوسیله کوچیان پشتون (در ترکیبات بعنوان پسوند مکان استعمال میشود، مثل ”قربان کشته“، ”پیوندکشته“، ”عوض کشته“وغیره)۔

killed, slain; suffix of places where Hazaras have been assassinated by the Pashtun nomads e.g. "Qurban-kushta", "Pewand-kushta", "Ewaz-kushta

Source:

<P.




برای لیست لغات اینجا کلیک کنید

لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!