کیرک کدو   /keɾk kʌdo/
  (کیرک)
  ف۔ل۔ ,     vi
  تنفر داشتن، دوری جستن، خود داری کردن (مخصوصاً از غذای بیگانگان و کفار)۔
abstain from eating food; stop doing a job suddenly
مثال
او از خیلی خوراکا کیرک مونه۔
He dislikes many food.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!