ھوش کدو   /(h)uʃ kʌdo/
  (ھُوش؛ اُوش)
  اوش
  ف۔م۔ ,     vt
  متوجهشدن، ملتفت گردیدن؛ مواظبت کردن، نگھداری کردن، ھوش وحواس خود را بطرف یک چیز متمر کز کردن (از رمه یا کودک خورد)۔
see; notice; detect; look after, tend (a flock or sheep); take care of (a small child)
مثال
مالا ره صبا ما ھُوش مُونُم۔
I tend the sheep and goats tomorrow.
Source:
<P.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!