یخک   /jʌχʌk/
  (یَ-خَک)
  ا، ص ,     n, adj
  یخ، آب منجمید شده، آبی که در اثر سرمای زیاد کاملاً منجمد شده باشد؛ خود نما، خود پسند؛ یاوه سرا، ھرزه گو، آنکه سخنان بیھوده و بی معنی بگوید۔
ice, water frozen solid; egocentric, egotistic, showing oneself proudly to others (for selfish motives, esp. when speaking with other people); one who talks idly, prattler
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!