یلچی   /elʧi/
  (یِل-چی)
  اِلچی
  ا ,     n
  نماینده، قاصد، پیک، پیام رسان، پیک؛ خواستگار، ترتیب دھنده ازدواج، کسی که کار نامزدیِ دختری رابرای کسی روبراه میکند۔
messenger, envoy, agent; matchmaker
مثال
خان ھر روز ایلچی شی میرسه که دَ اشار بِید۔
Everyday Khan sends his messenger for free labour.
Source:
<M. elci
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!