یک و نیمی   /jʌk u nimi/
  (یَک- ُو-نِی-مِی)
  ق ,     adv
  تک و توک، کم و بیش، یگان یگان۔
some; a little bit
مثال
حیدر دِرختای خوره پَی کده، یک و نِیمی که نزدیکای خانه شی مندد ھم امسال زد۔
Haydar has cut down his trees; in this year, he cut down a few remaining trees around his house as well.
برای لیست لغات اینجا کلیک کنید
لغت مورد نظر تان را پیدا نتوانیستید ؟
میخواهید لغت جدید برای ما بفرستید ؟
پس اینجا کلیک کنید!